چار چیز آمد نشان مدبری


یادگیرش گر تو روشن خاطری

مدبری باشد بابله مشورت


هم بجاهل دان سیم و زرت

هرکه پند دوستان نکند قبول


در حقیقت مدبرست آن بوالفضول

هر که از دنیا نگیرد عبرتی


هست از آن مدبر جهان را نفرتی

مشورت هر کس که با ابله کند


دیو ملعونش سگ گمره کند

آنکه مال خود دهد با جاهلان


آنچنان کس کی شود از مقبلان

زر چو ابله را همی آید بکف


می کند اسراف و می سازد تلف

نشنود از دوست ابله پند را


ازجهالت بگسلد پیوند را

عبرتی گیر از زمانه ای جوان


تا نباشی از شمار ابلهان

هرکرا ازعقل آگاهی بود


نزد او ادبار گمراهی بود